حسین جان

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می گوید: در آغاز غصب خلافت، زلزله ای رخ داد که مردم از ترس نزد اولی و دومی لعنه الله علیهم و علی آلهم اجمعین رفتند اما آنان را هم ترسان یافتند.

پس همگی به حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام  پناه بردند.


حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام با کمال خونسردی از منزل بیرون آمد و به بیرون شهر حرکت کرد و بر روی تپه ای نشست.
مردم نیز به پیروی از حضرت روی تپه نشسته و به تماشای دیواره های مدینه پرداختند که از زلزله تکان خوردن می خورد.

حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام فرمود: گویا از این منظره ترسیده اید؟ گفتند: چگونه نترسیم که تاکنون چنین حادثه ای ندیده ایم.

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) درباره ادامه ماجرا می فرمایند: در این لحظه حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام لبهای مبارک را تکان داد و بعد دست بر زمین زده فرمود: (ما لها) تو را چه شده است؟! آرام باش! بی درنگ زمین آرام شد. 

مردم از این عمل حضرت و خونسردی امام شگفت زده شدند. حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام فرمود: شما از این کار من دچار شگقتی شدید؟ 
گفتند: آری.


فرمود: من کسی هستم که خداوند متعال در باره او فرمود: اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها و قال الانسانُ مالها

من همان انسانی هستم که به زمین می گوید: هان! تو را چه شده است؟


و زمین با من سخن می گوید.



                 | (بهجة قلب المصطفی، احمد رحمانی همدانی، ص398 و 399.)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی